سایت بدون – آن چه مهم است « آش » است . آش است که می ارزد که قدری صبر کنیم خنک شود تا آش خنک شود اما گاهی این کاسه است که داغ می شود ، آن قدر داغ که دست ما را می سوزاند …یعنی اصل ماجرا آش است اما ما گرما بوسیله کاسه می فهمیم که اصلا گرما را از خود آش گرفته است .
ساده اش می شود گاهی آن چیزی که اصلا مهم نیست و در حاشیه اصل ماجرا یعنی آش است بیشتر آزار دهنده می شود تا خود ماجرا یعنی آش …البته در مورد این مثل گفته اند که امکان ندارد که درجه حرارت کاسه از آش بیشتر شود پس این ضرب المثل یعنی کاسه داغ تر از آش می خواهد بگوید که امکان ندارد که چیزی از اصل ماجرا مهم تر باشد
درباره این ضرب المثل داستانی هم می گویند مربوط به دوران ناصرالدین شاه که طبق آن زمان ، در مقابل آشی که به امرا و صاحب منصبان می دادند ، آن ها در کاسه آن سکه می ریختند و پس می دادند ، این گونه همه کنجکاو می شدند بدانند که هر کس چه میزان سکه در کاسه ریخته است و این گونه کاسه از اصل ماجرا که همان آش است مهم تر می شود.
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که یک فرد که اتفاقا نقش خاصی در یک ماجرا ندارد، خودش را مهم تر از افراد اصلی جلوه می دهد یا کسی که در هر اتفاقی دخالت می کند در حالیکه به او هیچ ربطی ندارد.